معنی مرد بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
مرد بزئن
بفرما گفتن
ادامه...
بفرما گفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
كونه رجلًا
ادامه...
كَوْنُهُ رَجِلًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
Man
ادامه...
Man
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
homme
ادامه...
homme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جر بزئن
دبه در آوردن، حقه و نیرنگ در آوردن به هنگام بازی، حقیقت
ادامه...
دبه در آوردن، حقه و نیرنگ در آوردن به هنگام بازی، حقیقت
فرهنگ گویش مازندرانی
تر بزئن
با تبر جایی را بریدن
ادامه...
با تبر جایی را بریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر بزئن
پر زدن
ادامه...
پر زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ملق بزئن
پشتک زدن، معلق زدن
ادامه...
پشتک زدن، معلق زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
لغد بزئن
لگد زدن
ادامه...
لگد زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرت بزئن
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
ادامه...
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخ بزئن
به جایی رفتن و گشت زدن
ادامه...
به جایی رفتن و گشت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرت بزئن
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
ادامه...
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچ بزئن
پراکندن و گستردن، نرم خرد کردن کلوخ شالی زار
ادامه...
پراکندن و گستردن، نرم خرد کردن کلوخ شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی
پرک بزئن
آلوده به بوی مرغ بوی گوشت خام، پلک زدن ناخواسته و غیرارادی، زمانی به اندازه ی یک چشم به
ادامه...
آلوده به بوی مرغ بوی گوشت خام، پلک زدن ناخواسته و غیرارادی، زمانی به اندازه ی یک چشم به
فرهنگ گویش مازندرانی
بره بزئن
هدایت گوسفند ماده به مکانی مخصوص، برای شیر دادن به بره های
ادامه...
هدایت گوسفند ماده به مکانی مخصوص، برای شیر دادن به بره های
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بزئن
سرکشی کردن
ادامه...
سرکشی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
男人
ادامه...
男人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
uomo
ادامه...
uomo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
homem
ادامه...
homem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
Mann
ادامه...
Mann
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
mężczyzna
ادامه...
mężczyzna
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
мужчина
ادامه...
мужчина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
чоловік
ادامه...
чоловік
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
man
ادامه...
man
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
hombre
ادامه...
hombre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
आदमी
ادامه...
आदमी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
גבר
ادامه...
גבר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
pria
ادامه...
pria
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
adam
ادامه...
adam
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
남자
ادامه...
남자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
مرد
ادامه...
مرد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
পুরুষ
ادامه...
পুরুষ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
ผู้ชาย
ادامه...
ผู้ชาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
mwanaume
ادامه...
mwanaume
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر مرد بودن
مرد بودن
مَرد بودَن
男性
ادامه...
男性
دیکشنری فارسی به ژاپنی